هفته 38 ......
سلام ماني جون ...... الان تو هفته 38 هستم واسه ديدنت لحظه شماري مي كنم . خيلي استرس دارم ....... قراره تا آخر اين هفته يعني 2 تير برم اداره بدش ديگه برم مرخصي .... امروز توي كلاس نقاشي همه بچه ها و ماماناشون واسه سلامتيت دعا كردن ...... هفته ديگه قراره كه كلاس رو بسپارم به بچه ها ....... عزيزم خيلي استرس دارم و خيلي مي ترسم .... آخه مامانيت از آمپول و دكتر و بيمارستان خيلي مي ترسه .... بابايي گفته كه خودش آنژوكتم رو وصل مي كنه .... و منو مي بره بيمارستان و همش كنارمه البته فكر كنم بابايي اون روز شيفت باشه .... ولي دو تا از همكاراش تو همون اتاق عمل تو بخش بيهوشي كار مي كنن ...... واسم دعا كن عزيزم .... مي بوسمت .... خدا كنه ا...
نویسنده :
مامان ملیحه و بابا ناصر
20:23